اندک اندک جمع مستان می رسد

خداداد خدام؛ دبیر سی امین جشنوار ه تئاتر استانی ، استان مرکزی
هر گلی نو که درچمن آید        ما به عشقش هزار دستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند      ما تماشا کنان بستانیم /  سعدی
                            جشن‌واره سی ام هم از راه رسید،انگار همین دیروز بود که اختتامیه جشنواره بیست و نهم برگزار شد و ما شباهنگام به اراک برگشتیم.جاده به خاطر وقوع یک تصادف بسته شده بود.آدمهایی که در آن حادثه جان باختند حالا سالمرگشان است و ما باز به ساوه می رویم تا جشنی دیگر بر پا کنیم ،جشن سی سالگی .جشنی که در آن جوانانی حضور دارند همسن و سال همین جشنواره. و زندگی  در دایره تولد ، بالیدن و مرگ در گردش است ، با نقش هایی که می گریند و می خندند و می گذرند.
امسال کهنه کاران تئاتر استان همپای جوانان به عرصه آمده اند .
اندک اندک جمع مستان می رسد.
و این بسیار مبارک است ، انجمن رندان ملامت کشیده و نو رستگان آداب دان.
و همه برای تماشا آمده اند نه خوشه چینی.
تماشای زیبایی همین آمد و رفت زندگی ،تغییر فصل ها ونقش ها،ابهام ها و رازها.
و چه نماد زیبایی برای جشن سی ام داریم،سی مرغ  تا سیمرغ.
هنرمندان فهیم استان نیک می دانند که هدف از این گونه رویدادها با هم بودن و حظ بردن از حضور همدیگر است ، میدان رقابت و برد وباخت در گستره ی فرهنگ وهنر جایی ندارد . که همه دلباخته اند و پاک باز.
تمام کوشش ما در مهیا نمودن اسباب برپایی این رخداد خجسته ، فراهم کردن فضای  رفاقت است و پر واضح است که قصد دیگر بانیان این جشن یاری رساندن به رشد و شکوفایی توانمندیهای و بروز خلاقیت های هنرمندان کنشگر این رویداد است که به مدد نگاه اندیشمندانه  هیئت داوران سنجیده خواهد شد.اساتید نامدار و عالمی که از مفاخر کشور هستند و بی هیچ پیش داوری آثار را ارزیابی خواهند
 نمود.
هنرمندان گرامی نیز با بررسی پیشینه ایشان در  عرصه حضور خواهند داشت، و با خردمندی به آنچه در فرجام کار رقم خواهد خورد با فروتنی و بلوغ هنری تمکین خواهند نمود .
و  بی شک روزی از روزها  یاد خواهیم کرد از این هنگامه و خاطره ای شیرین از خاطرمان خواهد گذشت از دوستی و مهر و احترام و خردمندی  در سی امین جشنواره که نمادش سیمرغ بود.که سیمرغ یعنی پیوند دل و عقل. 
آری آری،
ما تنها برای تماشا آمده ایم ،همانطور که بر سنگ مزار آن عزیز سفرکرده، بزرگمرد تئاتر و سینمای ایران ،زنده یاد داود رشیدی  حک شده؛
آمدم 
     دیدم
و
           رفتم
                  ..‌.

اردتمند شما
خداداد خدام