در حال بارگذاری ...

نگاهی به نمایش « شب و ریل و دل »

به گزارش تئاتر مرکزیی- شهرام سلطانی، نمایش  شب و ریل و دل به نویسندگی ناصرکریمی نیک و کارگردانی  مشترک صابرخلیلی ومصطفی کریمی نیک این روزها در فرهنگسرای آینه هر روز در ساعت17 به روی صحنه میرود, نمایشی با بُن  مایه ی عشق , خداداد دست فروشی است که دلباخته ی دختری شده دختر برای قبولی شرط ازدواج با خداداد وی را مجبور به نگه  داشتن قطار می کند به این سبب که علاقه ی خداداد به دختر شهرت یافته و مانند قصه های معروف اسم آنها نیز زبانزد خاص وعام شود .که این شرط دختر موجب اتفاقاتی میشود این درصورتیست که در پایان خداداد  تمامی ماجرا را خواب می دیده است . نمایش ضربه ی اصلی خود را از متن می خورد متنی که تکلیف خود را چه با شخصیت چه با تم (که می خواهد لایت موتیف باشد که نمی تواند) و چه با اتمسفر و فضای سازی نمیتواند مشخص کند کریمی نیک که در دیگر متون خود رکن اصلی نمایشنامه هایش بیان قصه ای سر راست بوده است و از خصیصه های نوشتاری ایشان احاطه به قصه و آدمهای حاشیه ی شهر بوده که با شناخت ، دراماتیزه ی شان میکرده ، اینبار و  در این نمایشنامه قصه اش را بالکنت بیان می کند گویی اکثر آدم های نمایش نیاز به کاگنیتف تراپی (شناخت درمانی) دارند چون در عمق بی تکلیفند و مخاطب نیز در جایی که می خواهد تکلیفش را با نمایش مشخص کند بی تکلیف میماند هرچند در  روند نمایش نیزما این بلا تکلیفی را در جای جایِ صحنه ها شاهدیم نمایش نه شخصیت می سازد و نه در تیپ سازی موفق است به گونه ای که تیپ ها نیز در نمایشنامه های قبلی نویسنده تکرار شده اند .  تمامی آدم های نمایش تقریبا بی هویتند و مسئله ای ندارند که در راستایش پراگماتیک باشند . تیپ سازی های مرسوم نمایش های کریمی نیک (اشاره به آدم های متحجر, مداح ,مطرب و….) در این نمایش کار نمیکنند نه آنها به قصه ربط دارند و نه قصه به آنها و دلیل اصلی نبود یک استراکچر و بافت دراماتیک تا حدودی فاصله ی این دو از همدیگر است . از نیمه های نمایش مخاطب دچاریک سر درگمی می شود که این سردرگمی چه  در متن و چه درکارگردانی نمود پیدا می کند بدین شکل که ازصحنه خواب خداداد که با کلیت فضای نمایش متضاد است تا انتهای صحنه ی دادگاه که بین ایجاد فضای کمیک و انتزاعی سردرگم است ضرب آهنگ نمایش دچار مشکل می شود, بیشترین آشفتگی درهمین صحنه ی دادگاه وجود دارد که هم نویسنده و هم کارگردان هدف خود را در این صحنه ی طولانی که کمکی به روند نمایش نمیکند گم کرده , گاه دیالوگ ها سیاست زده است گاه به سمت پروپاگاندا میرود و گاه مفهوم زده میشود مسئله ی اصلی که دادگاه برای آن تشکیل شده کاملا از بین رفته و با شوخی های دمِ دستی پایان می پذیرد طنزی که درجای جای نمایش بعضا موجب خنده مخاطب شده طنزگفتار است این در صورتیست که با تعمق بیشترکارگردان های جوان ما می توانستند ازکمدیِ موقعیت استفاده کنند که آن هم دراسلیپ اسلک های نا بجا به هدررفته است یکی از نکات مثبت نمایش را می شود بازی بازیگران نمایش دانست جایی که مصطفی کریمی نیک و تا حدودی صابرخلیلی نسبت به باقی بازیگران بازی روان و قابل قبول تری ارائه میدهند زنان نمایش نیز بی سبب فن فتالند و اساسا نمایش بر مدار دال و مدلول پیش نمی رود موسیقی زنده نیز در نمایش بی سبب است و از آن استفاده ی دراماتیک نمی شود تلفیقِ  موسیقی ضبطی و موسیقی زنده برای نمایش طرفی نمی بندد ، به زعم نگارنده ناصر کریمی نیک که در گذشته آثار قابل تاملی چون شرنگستان و صفای عباس را در کارنامه هنری اش داشته , شب و ریل و دل یک بازگشت به عقب برایش محسوب می شود. در مجموع تلاش این گروه جوان که در صدد زنده نگه داشتن چراغ تئاتر دراین شهر و دراین شرایط نابسامان اقتصادی اند قابل تقدیراست اما باشد که این تلاش با تاثیر , تامل و تدبر بیشتر صورت پذیرد زیرا براین باورم که جوانانی چون مصطفی کریمی نیک و صابرخلیلی می توانند با دقت و وسواس و تجربه بیشتر در کارگردانی آینده درخشان تری  داشته باشند  .

 




نظرات کاربران