در حال بارگذاری ...
ایران تئاتر به مناسبت روز قانون اساسی بررسی کرد

هنرهای نمایشی و پیشبرد اهداف فرهنگی قانون اساسی

ایران تئاتر - عباس عبدالعلی زاده : دوازدهم آذرماه ۱۳۵۸ نخستین قانون اساسی نظام بر پایه پیوند دین و سیاست در جمهوری اسلامی به تصویب ملت ایران رسید. ایران تئاتر به بهانه ۱۲ آذر؛ روز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بررسی کارکرد های هنرهای نمایشی در پیشبرد اهداف فرهنگی قانون اساسی پرداخته است.

به گزارش تئاتر مرکزی و به نقل از ایران تئاتر، در تاریخ انقلاب‌های جهان هیچ انقلابی را نمی‌توان یافت که به فاصله کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب و سقوط رژیم سابق خود، شکل نظام سیاسی جدید با همه‌پرسی ملت آن‌هم با رای قاطع 2/ 98 درصدی رسمیت یابد.

بلافاصله انتخابات تعیین خبرگان قانون اساسی برگزار شد و جمعی از دانشمندان و اسلام شناسان ایران از مرداد سال 58 قانون اساسی را تصویب کردند که در تاریخ معاصر کشورهای اسلامی بی‌نظیر است. حتی تصویب این قانون مصوب نمایندگان ملت هم باعث نشد که برای تائید بیشتر مردمی بودن این قانون به همه‌پرسی ملت گذارده نشود و چنین بود که در 12 آذرماه 58 ملت ایران به قانون اساسی مصوب نمایندگان خود، مهر تائید زدند و این تازه آغاز راه تحقق عینیِ جمهوری اسلامی بود که بر اساس اصل ششم قانون اساسی آن اداره امور آن با اتکا آرای مردمی از راه انتخابات قرار داده شد.
انتخابات مجلس شورای اسلامی، ریاست جمهوری، خبرگان رهبری و شوراهای اسلامی؛ انتخابی شدن همه نهادهای تعیین‌کننده نظام را تضمین کرد. جمهوری اسلامی بزرگ‌ترین ثمره انقلاب اسلامی و قانون اساسی بزرگ‌ترین ثمره جمهوری اسلامی است که هم اصول و مبانی نظری و فکری و ایدئولوژی انقلاب را مشخص کرد، هم نوع نظام سیاسی و روابط میان قوای اداره‌کننده کشور را، هم حقوق و تکالیف متقابل ملت و مسئولان در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را روشن کرد، هم اولویت‌ها و اهداف کشور را. هم جایگاه و منزلت جمهوریت نظام را عینیت بخشید هم سازوکارهای اسلامی و حفظ روح و محتوای جمهوری اسلامی را و از این نظر در تاریخ معاصر نه کم‌نظیر که بی‌نظیر است.
در متن حاضر به بهانه 12 آذر؛ روز قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به بررسی کار کرد هنرهای نمایشی در ساختار نظــام فرهنگــی کـــشـور و پیشبرد اهداف فرهنگی قانون اساسی پرداخته ایم برای تعیین جایگاه هنرهای نمایش در ساختار نظام فرهنگی کشورمان، می‌توان بر اساس تعاریف کلاسیک از هنرهای نمایشی که ریشه در هزاره‌های تمدنی بشر دارد و قالب غربی آن‌که در کشورمان با عنوان تئاتر شناخته می‌شود و انطباق این تعاریف با مفاهیم و دیدگاه‌های انقلاب اسلامی تلاش کرد. با این روش می‌توانیم جایگاه تعریف‌نشده هنرهای نمایشی را از این تعریف جامع، کاربردی، واقع‌گرایانه و غیرقابل کتمان برخوردار سازیم. 

جستجوی تعریف هنرهای نمایشی
بررسی‌های انجام‌شده در ریشه هنرهای نمایشی، ما را به آیین‌های موجود در اولین اجتماعات بشری می‌کشاند. از برآیند بررسی‌ها به این تعریف اجمالی می‌رسیم که هنرهای نمایشی - از شکل عام آن تا شکل خاص تئاتر - از بطن شرایط متفاوت و متغیر زندگی انسانی نشات گرفته است و همانند زندگی، جامعیتی درخور آگاهی و شناخت همه‌جانبه هر تمدن بشری دارد. این‌گونه است که اندیشمندان معتقدند هنر نمایش به هر وسیله ممکن، جوانب عینی زندگی بیرونی و همراه با جهان درونی انسان را در بعد
متافیزیکی آن به چالش می‌کشد. به همین دلیل است که زبان واقع‌گرای نمایش به دنبال نزدیکی خود با مبانی اصولی، که با نوعی شاعرانگی انرژی خود را بدان منتقل می‌سازد، از طریق ایجاد مغناطیسم عصبی در انسان، به وی امکان گذشتن و فرا رفتن از مرزهای هنر و کلام را می‌دهد تا وی بتواند به‌گونه‌ای فعال و به طریقی جادویی در واژه‌های حقیقی، نوعی خلقت عام را
تحقق بخشد که در آن انسان جایگاه خود را میان رؤیا و واقعیت، طبیعت و ماوراءالطبیعه خواهد یافت.
بر اساس اصول سیاست‌های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی، جامعه رشید، جامعه‌ای است که بتواند نیازهای فرهنگی خویش را در رهگذر حیات و حرکت اجتماعی بازشناخته، از تظاهرات و تمایلات کاذب یا گذرا تفکیک کند و قدرت پاسخگویی به این نیازها و بهره‌گیری از آن‌ها را در جهت رشد و کمال معنوی و مادی دارا باشد. برای رسیدن به این مقصود چه محملی مؤثرتر، کم‌هزینه‌تر و زودبازده‌تر از هنرهای نمایشی می‌توان یافت؟
در ادامه برای تعیین جایگاه هنرهای نمایشی در ساختار نظام فرهنگی کشور، کافی است در مقایسه‌ای اجمالی ببینیم هنرهای نمایشی تا چه میزان توانایی ایجاد بسترهای دستیابی به اهداف فرهنگی کشور را دارد.

همسویی باسیاست‌های فرهنگی انقلاب اسلامی
 همسویی باسیاست‌های فرهنگی انقلاب اسلامی بر اساس سند اصول سیاست‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی سیاست فرهنگی، سیاست انقلاب اسلامی است. انقلاب اسلامی بدین معناست که فرهنگ اسلامی در تمامی شئون فردی و اجتماعی کشور، اصل، پایه و مبنا قرارگرفته است. بنابراین نباید فراموش کرد که انقلاب اسلامی در حقیقت انقلاب فرهنگی است و اگر نگوییم همه اختیارات و امکانات، قدر مسلم این است که می‌توانیم بگوییم بیشترین و مهم‌ترین و عمده‌ترین تلاش‌ها و توانمندی‌ها باید برای تکامل و توسعه و تحرک فرهنگی در همه شئون فردی و اجتماعی به بهترین نحو صرف شود. اگر در قول و قرار شفاهی و کتبی، 90 درصد راه‌حل‌ها و درمان‌ها را فرهنگی دانسته و 10 درصد آن را غیرفرهنگی بدانیم، اما در عمل این نسبت را معکوس کرده، 10 درصد امکانات و توانایی‌ها را به فرهنگ و 90 درصد آن را به امور دیگر متوجه سازیم، از سیاست فرهنگی چندان نصیبی نخواهیم برد.
در این سند، سیاست فرهنگی جمهوری اسلامی برگرفته از جهان‌بینی و انسان‌شناسی اسلامی و مبتنی بر مبانی و مفاهیمی از این قبیل تعریف‌شده است:
 حاکم بودن بینش توحیدی بر تمامی شئون و عرصه‌های زندگی فردی و اجتماعی و نقش و تأثیر بنیادی اعتقاد به اصول و فروع دیانت مانند وحی، نبوت، امامت، عدالت، معاد، تبری و تولی در جامعه اسلامی- جاودانگی وجود انسان و کرامت و شرافت ذاتی او به‌عنوان خلیفه اهل و امانت‌دار خداوند، صاحب اراده و اختیار، دارای قدرت تعقل و انتخاب در جریان سرنوشت و نیز نقش عقل و تجربه در استمرار حرکت تکاملی وی- برخورداری انسان از فطرت الهی که ریشه و منشأ رشد و خیر و صالح او است.
همانندی و برابری انسان‌ها در آفرینش و عدم تمایز بین رنگ‌ها و نژادها و صنوف دیگر انسانی و جهان‌شمول بودن پیام اسلام و دعوت انسان‌ها به همکاری و تعاون همگانی در انجام کارهای نیک و انسانی- سرشت مادی و معنوی بشر و قابلیت رشد و شکوفایی وی در همه وجوه و زمینه‌های فردی و اجتماعی، مادی و معنوی، جسمی و روحی، عقلی و عاطفی و ملازمه این وجوه با یکدیگر- خیرخواهی، کمال‌جویی، آرمان‌خواهی، ظرفیت علمی نامحدود و کشش فطری انسان به‌سوی علم و دانایی، جمال و زیبایی، تقدس و پرستش و خیر اخلاقی
 زایندگی و قدرت ایمان در خلق ارزش‌های معنوی و فضایل اخلاقی و ایجاد روحیه استقلال، آزادگی، عزت‌نفس و تحکیم مناسبات انسانی در جامعه- تربیت‌پذیری آدمی و به فعلیت درآمدن استعدادها و خلاقیت‌های وی از طریق پی‌ریزی بنای جامعه‌ای موحد، عدالت‌خواه، دانش‌طلب، متکی بر جهاد و اجتهاد، متصف به‌اعتدال و واقعبینی و نیز بهره‌مند از مباحثات و مبادلات فکری، نقادی‌ها و تحقیقات علمی، عبرت‌آموزی‌ها و تجربه‌اندوزی‌های تاریخی - اصالت ارزش‌های معنوی و فضایل اخلاقی در جامعه اسلامی و جایگاه والای تقوا، علم و جهاد در تعیین مرتبه کرامت و فضیلت انسان‌ها- تأثیرپذیری انسان از عوامل مثبت و منفی محیط اجتماعی و آفات و موانع فرهنگی آن و مسئولیت نظام اسلامی در سالم‌سازی محیط، تحقق قسط و عدل، تأمین حق مشارکت مردم در همه امور با توجه به لزوم زدودن علل و عوامل زمینه‌ساز کفر و نفاق، فقر و فساد، ظلم و استبداد، سلطه و استکبار دیگر نیازی به توضیح نیست که هنرهای نمایشی بر اساس ریشه‌یابی‌های تاریخی و تعاریف جامع جهانی نه‌تنها منافاتی با مبانی برشمرده ندارد که اصولاً چنین مفاهیمی را در آمال خود جستجو می‌کند.

 اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها و فتاوی حضرت امام خمینی (ره)
دیگر مبنای تعیین جایگاه هنرهای نمایشی در نظام فرهنگی کشورمان، اندیشه‌ها، دیدگاه‌ها و فتاوی بنیان‌گذار فقید جمهوری اسلامی ایران امام خمینی (ره) است. اندیشه‌ها و دیدگاه‌های امام در عرصه‌های عرفانی، فرهنگی و هنری همانند عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، راهنما و راهگشاست و بر سیاست فرهنگی و هنری کشور پرتوافکن خواهد بود.
مراجعه به این منبع تفکر می‌تواند موانع ناپیدا بر سر راه توسعه هنرهای نمایشی را نیز یک‌به‌یک پاسخگو باشد.
فرمایشات ایشان در باب فرهنگ و هنر در سند اصول سیاست‌های فرهنگی، چنین نقل‌شده است:
» فرهنگ، مبدأ همه خوشبختی‌ها و بدبختی‌های یک ملت است.»
خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذ و جایگزین شدن فرهنگ آموزنده اسلامی، ملی و انقلاب فرهنگی در تمام زمینه‌ها در سطح کشور آن‌چنان محتاج تلاش و کوشش است که برای تحقق آن سالیان دراز باید زحمت کشید: » خطر تحجرگرایان و مقدس‌نماهای احمق ...کم نیست.»
در جمهوری اسلامی جز در مواردی که اسلام و حیثیت نظام درخطر باشد، آن‌هم با تشخیص موضوع از طرف کارشناسان دانا، هیچ‌کس نمی‌تواند رأی خود را بر دیگری تحمیل کند: »... ما اگر توانستیم نظامی بر پایه‌های نه شرقی و نه غربی واقعی و اسلام پاک و منزه از ریا و خدعه و فریب را معرفی نماییم انقلاب پیروز شده است. راه اصلاح یک مملکت، فرهنگ آن مملکت است. اصلاح باید از فرهنگ شروع شود. امیدواریم بشر به رشدی برسد که مسلسل‌ها را به قلم تبدیل کند. آن‌قدری که قلم و بیان در خدمت بشر بوده است، مسلسل‌ها نبوده‌اند... اسلام هم که امر فرموده است جهاد بکنند ... اساس بر این است که دفاع از حق بکنند و حق را و علم را جانشین مسلسل بکنند. تبلیغات که همان شناساندن خوبی‌ها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدی‌ها و نشان دادن راه گریز و منع از آن، از اصول بسیار مهم اسلام عزیز است. چهارچوب اسلام ناب محمدی (ص) که در ترسیم قهر و خشم و کینه مقدس و انقلابی علیه سرمایه‌داری غرب و کمونیزم متجاوز شرق است و نیز راه مبارزه علیه ریا و حیله و خدعه را به مردم و به‌خصوص جوانان سلحشورمان نشان دهید. این مسئله که نظام در اهداف خود جدی است و در صورت به خطر افتادن ارزش‌های اسلامی با هرکس در هر موقعیت قاطعانه برخورد می‌نماید، باید به‌عنوان یک اصل خدشه‌ناپذیر برای تمامی دست‌اندرکاران و مردم تبلیغ گردد.»


انطباق با مباحث فرهنگی قانون اساسی
قانون اساسی به‌عنوان مظهری از بینش فرهنگ اسلامی و جلوهای دیگر از افکار و اندیشه‌های امام (ره) و رهبری و الهام‌بخش و استحکام‌بخش سیاست فرهنگی، می‌تواند در این روند به‌روشنی جایگاه هنرهای نمایشی را در پیشبرد اهداف کلان کشور تثبیت کند. مفاد قانون اساسی - به‌ویژه آنچه در اصول دوم، همچنین هفتم تا سی‌ام در باب فرهنگ و لوازم اجتماعی و سیاسی آن آمده است - و به‌عبارت‌دیگر، رهنمودهایی که درباره مسائل و موضوعاتی از قبیل فضایل اخلاقی، کرامت انسانی، آزادی، استقلال، تجارب بشری، تتبع و ابتکار، آگاهی‌های عمومی، مشارکت مردمی، امربه‌معروف و نهی از منکر و نظایر آن یادشده است، همگی در آثار نمایشی قابل‌پیگیری و ثمررسانی است.

محیط بر اهداف کلان فرهنگی کشور
با مروری بر اهداف کلان فرهنگی کشور، مندرج در سند اصول سیاست‌های فرهنگی نیز به‌روشنی می‌توان جایگاهی استراتژیک برای هنرهای نمایشی قائل شد. این اهداف عبارتند از:
1 (رشد و تعالی فرهنگ اسلامی - انسانی و گسترش پیام و فرهنگ انقلاب اسلامی در جامعه و جهان
2 (استقلال فرهنگی و زوال مظاهر منحط و مبانی نادرست فرهنگ‌های بیگانه و پیراسته شدن جامعه از آداب‌ورسوم منحرف و خرافات
3 (به کمال رسیدن قوای خلاقه و شایسته وجود آدمی در همه شئون و به فعلیت درآمدن استعدادهای خداداد و به ثمر رسیدن ذخایر عقلی و وجودی انسان
4 (آراسته شدن به فضایل اخلاقی و صفات خدایی در مسیر وصول به مقام انسان متعالی
5 (تحقق کامل انقلاب فرهنگی در جهت استقرار ارزش‌های موردنظر اسلام و انقلاب اسلامی در زندگی جمعی و فردی و نگاهبانی از آن‌ها و استمرار حرکت فرهنگی برای رسیدن به جامعه مطلوب
6 (درک مقتضیات و تحولات زمان و نقد و پاک‌سازی دستاوردهای فرهنگی جوامع بشری و استفاده از نتایج قابل انطباق با اصول و ارزش‌های اسلامی

بسترساز اصول سیاست‌های فرهنگی
با توجه به اهداف شش‌گانه یادشده، هنرهای نمایشی در شکل اجرایی نیز به‌صورت مستقیم و ذاتی قابلیت بسترسازی دستیابی به اهداف بیست‌وپنج گانه اصول سیاست‌های فرهنگی را دارد، حتی در بسیاری موارد مصداق واقعی و اجرایی هر بند تلقی می‌شود. اصول سیاست‌های فرهنگی کشور که راهنمای مسئولان و مدیران، برنامه‌ریزان و کارگزاران فعالیت‌های فرهنگی خواهد بود، عبارتند از:
1 (بازشناسی و ارزیابی مواریث و سنن تاریخی و ملی در عرصه‌های مختلف دینی، علمی، ادبی، هنری و فرهنگ عمومی و نگاهبانی از مواریث اسلامی و ملی و حفظ و احیای دستاوردهای مثبت و ارزشمند تمدن اسلامی در ایران
2 (شناخت جامع فرهنگ و مدنیت اسلام و ایران و ترویج اخلاق و معارف اسلامی و معرفی شخصیت‌ها و عظمت‌های تاریخ اسلام و ایران
3 (ارتباط فعال با کشورها و ملت‌ها و تحکیم پیوند مودت و تقویت همبستگی با مسلمانان و ملل دیگر جهان
4 (شناخت فرهنگ و تجربه‌های بشری و استفاده از دستاوردهای علمی و فرهنگی جهانی با بهره‌گیری از روش‌ها و ابزارهای مفید و مناسب
5 (تحکیم وحدت ملی و دینی با توجه به ویژگی‌های قومی و مذهبی و تلاش در جهت حذف موانع وحدت
6 (تلاش مستمر در جهت رشد علمی، فرهنگی و فنی جامعه و فراگیر شدن سوادآموزی و تعلیم و تربیت
7 (تلاش برای تقویت، ترویج و گسترش زبان و ادبیات فارسی
8 (گسترش زمینه‌های لازم برای شکوفایی استعدادها و خلاقیت‌ها و حمایت از ابتکارات و ابداعات
9 (پاسداری از حریت و امنیت انسان در عرصه‌های گوناگون فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و اقتصادی
10 (فراهم کردن شرایط و امکانات کافی برای مطالعه و تحقیق و بهره‌گیری از نتایج آن در همه زمینه‌ها
11 (تقویت تفکر و تعقل و قدرت نقادی و انتخاب در عرصه تلاقی و تعارض افکار
12 (مقابله با خرافات و موهومات، جمود و تحجر فکری، مقدس‌مآبی و ظاهرگرایی و مقابله با افراط در تجددطلبی و خودباختگی در برابر بیگانگان تحت شعار واقع‌گرایی
13 (ترویج روحیه قیام به قسط و عدالت اجتماعی
14 (ارزش دادن به کار و اهمیت بخشیدن به تلاش و کوشش در جهت استقلال و خوداتکایی در عین التزام به کفاف، قناعت و مبارزه باروحیه اسراف و تبذیر
15 (پرورش روح و جسم با اهتمام‌‌ همه‌جانبه به امر ورزش و تربیت‌بدنی به‌عنوان یک ضرورت مهم اجتماعی
16 (تقویت، احیا و معرفی هنر اصیل و سازنده در تمامی عرصه‌ها و زمینه‌های سازگار باروح تعالیم اسلامی
17 (اقدام همه‌جانبه برای شناخت نیروها، نیازها و مقتضیات جسمی و روحی نسل جوان کشور و فراهم آوردن زمینه‌های مناسب و مساعد برای تکامل و تعالی شخصیت علمی و عقیدتی جوانان و مسئولیت‌پذیری و حضور مستقیم و مشارکت هرچه بیشتر آنان در عرصه‌های مختلف زندگی فردی و اجتماعی
18 (تقویت شخصیت و جایگاه واقعی زن مسلمان به‌عنوان مادر و ترویج و فراهم آوردن زمینه‌های الزام برای ایفای نقش اساسی خود به‌عنوان «مربی نسل آینده» و اهتمام به مشارکت فعال زنان در امور اجتماعی، فرهنگی، هنری و سیاسی و مبارزه با بینش‌ها و اعتقادات نادرست در این زمینه
19 (گسترش زمینه مشارکت و مباشرت مردم در امور فرهنگی، هنری، علمی و اجتماعی، همچنین حمایت از فعالیت‌ها و اقدامات غیردولتی به‌منظور همگانی شدن فرهنگ و توسعه امور فرهنگی با نظارت دولت
20 (اتخاذ سیاست‌های ایجابی و مثبت در امور فرهنگی، هنری و اجتماعی و ایجاد مصونیت برای افراد و جامعه و اهتمام به جاذبه، رحمت، جامع‌نگری و دوراندیشی، شور و مشورت و پرهیز از خشونت، شتاب‌زدگی، یکسونگری استبداد رأی
21 (آموزش و تشویق تقویت روح اجتماعی و مقدم داشتن مصالح جمعی بر منافع فردی، احترام گذاشتن به قانون و نظم عمومی به‌عنوان یک عادت و سنت اجتماعی و پیش‌قدم بودن دولت در دفاع از حرمت قانون و حقوق اشخاص
22 (تلاش برای شناخت و معرفی ارکان هویت اصیل دینی و ملی به‌منظور احیای این هویت و استحکام و استمرار استقلال فرهنگی
23 (گسترش روحیه نقد و انتقادپذیری و حمایت از حقوق فردی و اجتماعی برای دعوت به خیر و همگانی شدن امربه‌معروف و نهی از منکر بر مبنای حکمت، موعظه حسنه، شرح صدر و جدال به آنچه احسن است.
24 (توسعه و اعتلای تبلیغات فرهنگی و هنری به نحو مناسب به‌منظور ترویج و تحکیم فضایل اخلاقی
25 (توجه به فرهنگ و هنر روستایی به‌منظور بالا بردن سطح فرهنگی در روستاها، همچنین تقویت خلاقیت‌های اصیل و باارزش روستایی و عشایری

منبع روشنگری سیاست فرهنگی
ظرفیت‌های آشکار هنرهای نمایشی در نگاهی دیگر، قابلیت رفع موانع پیشبرد اهداف کلان فرهنگی کشور را دارا است. با مرور منبهات بیست و ششگانه مندرج در سند اصول سیاست‌های فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران، گویی تعریف جامعی از امکان مشترک رفع همه آن‌ها در ذهن شکل می‌گیرد که منطبق با تعاریف مختلف و متنوع اما هم ساحت از هنرهای نمایشی است. کافی است با تعمق در هر بند، تعداد بشمار نمایش‌هایی را که در قالب کلاسیک، آیینی، سنتی، مذهبی، کمدی، تخت حوضی، سیاه‌بازی، پیش‌پرده خوانی و... دیدهایم، فهرست کنیم تا بی‌درنگ به ظرفیت بالای هنرهای نمایشی در روشن‌سازی این وضعیت‌هاپی ببریم.
1 (تلقی نادرست از زهد و ترک دنیا به صورتی که مغایر با تحرک، رشد، آینده‌نگری و پیشرفت اجتماعی باشد.
2 (بی‌اعتنایی به نظم عمومی و بدبینی تاریخی که نسبت به دولت وجود داشته است.
3 (تصور مغایر بودن شریعت اسلامی با هرگونه نوآوری و تضاد تقوا و تعهد با تخصص
4 (مخفی شدن فساد عقیده و اخلاق
5 (گرایش به راه‌حل‌های شتاب‌زده و خشونت‌آمیز در مورد مشکلات اجتماعی و معضلاتی که نیازمند به تحقیق و تدبیر است.
6 (چنگ زدن به شرع برای فرار از قانون و بالعکس
7 (توجیه تخلف از نظم اجتماعی به بهانه عدم سوءنیت
8 (خودداری از قدرشناسی اجتماعی به بهانه پاداش اجتماعی و توقع ایثار
9 (عدم توجه کافی به ویژگی‌های مختلف انسان‌ها و خوب یا بد دانستن آنان به‌طور مطلق
10 (عدم توجه به نقش عوامل و مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و محیطی در اصلاح جامعه و اکتفا کردن به وعظ و نصیحت در هدایت و تربیت دینی و اجتماعی
11 (مدون نبودن فلسفه سیاسی و نظریه مدیریت در جامعه باوجود مبادی و مواد اولیه لازم در منابع فقه اسلامی
12 (برداشت نادرست از بعضی مفاهیم دینی
13 (تحت اشعاع قرار گرفتن حق در مقابل شخصیت
14 (رواج بعضی خرافات در پوشش سنن قومی یا عقاید دینی
15 (نقد ظاهری سنت‌های خودی با تمسک به ظواهر، سنت‌ها و افکار بیگانه
16 (ریاکاری، نفاق، تملق و خطر گسترش آن به‌صورت اخلاق اجتماعی
17 (پرده‌دری، حرمت‌شکنی، قانون‌شکنی و جوسازی به بهانه یک وظیفه دینی یا حرکت انقلابی
18 (سوءظن به مردم و میل به تجسس در زندگی شخصی آنان و تفسیر نادرست اعمال آن‌ها و متهم کردن آنان
19 (بی‌اعتنایی به امور و ارزش‌های ملی در جامعه و بی‌حرمتی به فرهنگ و سنن اقوام و ملل دیگر
20 (نهی از منکر با توسل به منکرات دیگر
21 (بی‌توجهی نسبت به ارزش‌های معنوی، مبانی و مواضع اصولی و غفلت از فریضه دینی - اجتماعی امربه‌معروف و نهی از منکر
22 (کار خود را مالک خوب و بد دانستن و قوانین را بنا بر رأی خود تفسیر و اجرا کردن و در مقابل کسی مسئول نبودن
23 (غفلت از سوابق غرب‌زدگی و ریشه‌های التقاط و عدم توجه کافی به حل مسائل عصر با رجوع به معارف دینی و مطرح نبودن شیوه‌های درک و فهم فرهنگ‌های دیگر و روش‌های ارتباط با آن‌ها
24 (عوام‌زدگی و عوام‌فریبی با تکیه‌بر باورها، عادت‌ها و شیوه‌های نادرست رایج در جامعه به نام طرفداری از محروم یا دفاع از دیانت
25 (عدم اهتمام به تعالی افکار و تبادل آرا و تمسک به روش‌های غیرمنطقی در برخورد با افکار دیگران و ترجیح راه‌حل‌ها و برخوردهای سلبی در موارد غیرضروری
26 (بازخواست نکردن از کسانی که قوانین را بنا بر رأی خود تفسیر و اجرا می‌کنند.

 امکانی برای تحقق اولویت‌های فرهنگی
هنرهای نمایشی در طول تاریخ و در پیوند مستمر و تنگاتنگ بافرهنگ اجتماعی ملت‌ها، حتی پیش از شکل‌گیری مفهومی با عنوان «مدیریت فرهنگی» به‌نوعی امکانی برای مدیریت فرهنگی جوامع ارزیابی می‌شود.
در عصر حاضر نیز با توجه به توسعه مفاهیم فرهنگی، به‌روشنی می‌توان اولویت‌های مدیریت فرهنگی را در توجه به هنرهای نمایشی جستجو کرد.
حتی اگر - برخلاف نظر صاحب‌نظران هنری - بر اساس معیارهای مهندسی فرهنگی، با نگاهی ابزاری، به هنرهای نمایشی به‌عنوان فرآیندی مؤثر بر ساختار ارگانیک فرهنگ عمومی توجه کنیم، می‌توانیم هنرهای نمایشی را محملی کم‌هزینه، زودبازده و با گستره وسیع مخاطب دریابیم.
هنرهای نمایشی به‌صورت ذاتی و ماهیتی، پنج اولویت اول فرهنگی سند اصول سیاست‌های فرهنگی کشور را در مبانی تعریف‌شده و تعریف‌پذیر خود جای‌داده است؛ مواردی همچون:
1 (اولویت دادن به «کودکان، نوجوانان و جوانان» در داخل کشور
2 (اولویت دادن به «کشورها و مجامع اسلامی و ایرانیان» در خارج از کشور
3 (اهتمام بیشتر به «کشف استعدادها و خلاقیت‌های فرهنگی و هنری« و آموزش و تربیت نیروی انسانی
4 (اولویت دادن به اعتلای مقام زنان در سطح کشور با توجه به جایگاه والا و نقش اساسی زن مسلمان در تحکیم مبانی خانواده و برنامه‌های اجتماعی، فرهنگی، علمی و هنری
5 (ایجاد زمینه‌های مناسب جهت بهره‌گیری مطلوب و متعادل فرهنگی و هنری از اوقات فراغت و سرگرمی نتیجه اینکه باوجود غفلت در ارائه تعریفی جامع از هنرهای نمایشی به‌ویژه تئاتر از سوی تصمیم سازان، سیاست‌گذاران و نهادهای اجرایی، در نگاهی
اجمالی می‌توان به جایگاه والای این هنر در نظام فرهنگی کشور پی برد.

 محمل دستیابی به اهداف سند توسعه
در این بخش لازم است با همان نگاه جستجوگر، نگاهی نیز به سیاست‌های کلى برنامه پنجم در بخش توسعه فرهنگى جمهورى اسلامى ایران بیندازیم تا دریابیم هنرهای نمایشی در این عرصه نیز قابلیت همراهی، بسترسازی و به ثمر نشاندن سیاست‌های کلى برنامه پنجم توسعه در حوزه فرهنگ را دارد.
 سیاست‌های برنامه پنجم توسعه در شش محور به حوزه فرهنگی پرداخته است اما در جستجوی دقیق‌تر می‌توان برای تمامی حورهای
اقتصادى، اجتماعى، حتی نظامی و امنیتی نیز نقش مؤثری در فرهنگ، به‌ویژه هنرهای نمایشی قائل شد. محورهای کلی توسعه فرهنگی در این
سند عبارتند از:
1 ـ تکمیل و اجراى طرح مهندسى فرهنگى کشور و تهیه پیوست فرهنگى براى طرح‌های مهم
2 ـ‌ زنده و نمایان نگه‌داشتن اندیشه دینى و سیاسى حضرت امام خمینى (ره) و برجسته کردن نقش آن به‌عنوان یک معیار اساسى در تمام سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌ها
3 ـ‌ تقویت قانون‌گرایی، انضباط اجتماعى، وجدان کارى، خودباورى، روحیه کار جمعى، ابتکار، درستکارى، قناعت، پرهیز از اسراف و اهتمام به ارتقای کیفیت در تولید
4 ـ مقابله با جریان‌های انحرافى در حوزه دین و زدودن خرافات و موهومات
5 ـ استفاده بهینه از فناورى‏هاى اطلاعاتى و ارتباطى براى تحقق اهداف فرهنگى نظام
6 ـ ایجاد درک مشترک از چشم‌انداز بیست‌ساله و تقویت باور و عزم ملى براى تحقق آن




نظرات کاربران