در حال بارگذاری ...
تاریخ‌نگاری ایران تئاتر از نسل اولی‌های تئاتر ایران

سیدعلی خان نصر؛ سیاست دان، هنرمند و عاشق نمایش

ایران‌تئاتر-پیمان شیخی: هنر تئاتر ایران، طی یک قرن گذشته، هنرمندان بسیاری را تربیت نموده که نام برخی از ایشان ثبت و نام بسیاری از ایشان فراموش شده است؛ اما این واقعیت را نمی توان نادیده گرفت که تمامی ایشان در پیشرفت و استوار و استوار تر شدن درخت تنومند هنر تئاتر ایران سهم اندک یا بیش داشته اند. در این مجال نیز تا جایی ممکن و به شرط حیات، به زندگی تعدادی از ایشان میپردازیم و از این پس هرهفته، روزهای شنبه زندگی هنری یکی از این هنرمندان را مرور کرده که البته به دلیل حجم زیاد اطلاعات، بخشی از این هنرمندان، این امکان وجود دارد که در دو بخش و طی دو هفته پیشکش نگاه مخاطبان شود.

تاریخ تئاتر ایران زمین، نام آوران بسیاری را به خود دیده که متاسفانه عموم مردم، تنها با بخشی از ایشان آشنا هستند و همین عدم آشنایی و یا کم بودن آشنایی، باعث بروز اشکالاتی می شود. سیدعلی خان نصر یکی از بزرگان تئاتر کشورمان بود که باعث و بانی ایجاد و شکلگیری «تئاتر دائمی» یا به قولی «تماشاخانه‌های دائمی تئاتر» در ایران زمین بوده و همنسلان او عنوان «پدر تئاتر ایران» را به نصر داده اند.

در این مجال قصد بر آن است که بر جایگاه و ویژگی‌های هنری سیدعلی نصر مروری داشته باشیم و جنبه ی هنری او اهمیتی والاتر نسبت به جایگاه و اندیشه های سیاسی ایشان دارد؛ چراکه نگارنده نه سواد سیاسی حتی اندکی دارد و نه علاقه ای به جهان سیاست. لذا هدف نگارنده، صرفا تاریخ نگاری و گردآوری اطلاعاتی هرچند اندک از این سو و آن سو درخصوص این هنرمند پیشکسوت تئاتر کشورمان بوده است.

سیدعلی نصر، فرزند نصرالاطباءکاشانی و ازسادات شهر کاشان بود که در سال 1270، درتهران به دنیاآمد. او که از خانواه ای سرشناس و متمول بود، تحصیلات خود را در مدارس مهمی همچون شرف، علمیه و آلیانس فرانسه به پایان رساند و بعد به سمت معلمی زبان فرانسه و ریاضیات همان مدرسه رسید.

سیدعلی نصر سیاستمدار، نمایشنامه‌نویس، فیلمنامه نویس، نویسنده، پژوهشگر، مترجم، مؤسس کمدی ایران و تماشاخانه تهران و یکی از پرکارترین کارگردانان تئاتر ایران بود.

در اینجا برای شناخت و آگاهی هرچه بیشتر در مورد سیدعلی نصر و میزان دانش او نسبت به زمان حیاتش، بهتر می بینم که توضیحی کوتاه درخصوص مدارسی که وی در آنها تحصیلات خود را گذرانده داشته باشم و به همین جهت از مدرسه شرف آغاز می کنم.

 

مدرسه شرف

ماجرا از اینجا آغاز می شود که میرزا علی‌ خان امین‌الدوله، به توسعه و تعمیم فرهنگ، توجهی ویژه داشت و زمینه ساز تاسیس چند مدرسه شد. امین الدوله از اعتباری قابل توحهی برخوردار بود، به همین جهت به منظور ساخت مدرسه، مبلغ قابل توجهی فراهم شد و انجمن معارف، درماه ربیع‌الثانی سال 1316 موفق به تأسیس مدرسه ای تازه‌ شد که نام شرف برای آن انتخاب شد. نکته قابل توجه و تامل اینکه، در مدرسه شرف، نه تنها شهریه ای دریافت نمی شد؛ بلکه به شاگردان بی بضاعت، بصورت ماهانه مبلغ پنج ریال پرداخت می شد تا امکان خریداری لوازم التحریر و سایر مخارج را داشته باشند.

مدرسه شرف دارای چهار کلاس ابتدایی بود و هر کلاس اسمی خاص داشت؛ از جمله کلاس الفباخوان،کلاس فارسی‌خوان،کلاس عربی‌خوان و کلاس ریاضی‌خوان که با ریاست میرزاعلی‌  اکبرخانناظم‌الاطبای بزرگ کارش را آغاز کرد و طولی نکشید که تعداد شاگردان این مدرسه خوش نام، به دویست دانش آموز رسید.

ذکاءالملک، مدیرروزنامه تربیت، درشماره 134 خود به مورخ بیست و ‌پنجم ذی‌قعده سال 1316(برابر ششم آوریل 1899) درباره مدرسه شرف چنین نوشته:

همه کس‌ می‌داند، یکی از مدارس مظفریه که چندی است در دارالخلافه باهره دایر گشته، مدرسه موسوم به شرف می‌باشد و آن در تحت ریاست و کیاست دانشمند، میرزاعلی‌ اکبرخان ناظم‌الاطبا، از اطبای حضور همایون، تشکیل یافته و زیاده از دویست نفر شاگرد در این دارالعلم حوزه تعلیم و محضر تدریس معلمین عالم فاضل به تعلیم و تحصیل مشغول اند و در کار نشر معلوم و مجهول . . . 

 

سید علی نصر و مشاغل غیر هنری او

سیدعلی خان نصر پس از تحصیلات به شغل معلمی پرداخت و در مدارس نظامی، علوم سیاسی، اسلام و اقدسیه مشغول به تحصیل شد و سپس در وزارت مالیه مشغول به کار شد وقریب بیست سال در آن وزارتخانه بود.نصر در سال ۱۳۱۵، به حکمرانی مازندران منصوب شد و به مدت سه سال بعنوان استاندار مازندران خدمت کرد. سال ۱۳۱۸بود که علی منصور، وزیر پیشه و هنر، نصر رابه عنوان معاون خود انتخاب و معرفی کرد. بعدها وقتی حسن علی منصور به سمت نخست وزیری رسید، کفالت وزارت پیشه و هنر به عهده سیدعلی نصر گذاشته شد. نصرپس از شهریور ۱۳۲۰ هم برای مدتی معاونت وزارت کشور را به عهده گرفت ‌و در سال ۱۳۲۵در یکی از کابینه‌های احمد قوام السلطنه، برای مدت کوتاهی به عنوان وزیر پست و تلگراف انتخاب شد و سپس بعنوان سفیر کبیر ایران در پاکستان انتخاب شد. نصر پس از پاکستان، بعنوان سفیر کبیر ایران در چین انتخاب شد و همچنین بعنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد انتخاب شد.

 

فعالیت های نصر در زمینه هنر تئاتر

وی در آغاز مشروطیت به کار نمایش و تئاتر روی آورد و اقدام به تأسیس تئاترملی کرد. نصر برای آموختن فن تئاتر به اروپا رفت و پس از بازگشت،کمدی ایران را به سبک تئاتر اروپایی تأسیس کرد.

 

تاسیس کمدی ایران­­

مرتضی احمدی، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو در صفحه 137 کتاب من و زندگی درخصوص تاسیس کمدی ایران چنین نوشته: در بهار سال 1299 با همت میرزا سیدعلی خان نصر، که از شیفتگان هنرهای نمایشی بود، در تمام دوران زندگی اش آنی از تلاش در این زمینه غفلت نداشت و می توان نامبرده را پایه گذار تئاتر سنتی ایران دانست، گروه تئاتر کمدی ایران با بهره گیری از هنرمندان جوان و علاقمند آن زمان تشکیل و حرکت اولیه تئاتر کشور آغاز شد. داریوش شهبازی­، مورخ و پژوهشگر تهران قدیم در مقاله ای با عنوان «تاثیر مشروطه بر تحول نمایش در ایران» چنین نوشته:

درسال ۱۳۳۴قمری، سیدعلی نصر ضمن بازگشت از سفر اروپا، «کمدی ایران» را تاسیس کرد که ۱۰ سال باقی بود و با این کار آغازگر یک جریان مداوم در تئاتر ایران شد. بسیاری از هنرپیشگان نامی آن دوران در این تئاتر، فن هنرپیشگی را فرا گرفتند که از آن جمله‌اند: بهرامی، رفیع حالتی، فضل‌الله بایگان، غلامرضا فکری، علی اصغر گرمسیری و...کمدی ایران، در تاریخ تئاتر ایران نیز اهمیت بسزایی دارد، زیرا بسیاری از نمایش‌های خود را در عمارت جدیدالتاسیس گراندهتل درخیابان لاله‌زار، عرضه داشت و همین عمارت بود که بعدها مبدل به تماشاخانه تهران شد.

 

هنرمندان گروه کمدی ایران

منصور خلج، پژوهشگر و محقق تئاتر کشورمان نیز در خصوص اعضاء کمدی ایران چنین نوشته: آقایان محمدعلی فروغی(ذکاء الملک)، عنایت اله شیبانی، بهرامی(منشی باشی)، محمد ملکی و احمد محمودی کمال الوزراء(مولف نمایشنامه های حاجی ریایی و استاد نوروز پینه دوز که در سال 1918 به طبع رسیده است) مهدی نامدار، سیدرضا هنری، رفیع حالتی، محمود ظهیرالدینی، فضل الله بایگان، طبیب زاده، حسین خیرخواه، نعمت مصیری، سیدجلال الدین مرعشی، میرزا نصرالله خان، محمود الهی، داود دیبا، مهدی مشایخی، احمد درخشان، علی اصغر گرمسیری، صادق بهرامی، میرمهدی ورزنده و بعدا غلامعلی فکری، نقشینه و بانوان ساراخاتون، شکوفه و ملوک حسینی هنرمندان گروه کمدی ایران بودند.

خلج در ادامه این نوشته چنین آورده: نصر برای اولین بار وسایل گریم را از اروپا خریداری کرد و به ایران آورد. در عرصه نمایشنامه نویسی، نصر، قلمی توانا و پرکار داشت. در نمایشنامه های خود بیشتر مضامین و موضوعات اجتماعی را انتخاب و پرداخت می کرد.

روزگار نصر، روزگار ریشه گیری طبقه جدید و گرایش های خاص زندگی به شیوه ی غربی بود، نصر با توجه به مسائیل پیرامون خود موضوعات و نمایشنامه خود را انتخاب می کرد، در نمایشنامه های او زندگی جدید جامعه ی ایران که تحت تاثیر دستاوردهای دنیای جدید بود، جایگاه ویژه ای داشت.

مرتضی احمدی ،بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما، تلویزیون و رادیو درصفحه  138کتاب من و زندگی درخصوص اعضای گروه کمدی ایران چنین نوشته که: اعضاء این گروه عبارت بودند از کارگردان: میرزا سیدعلی خان نصر و بازیگرانی چون: ایران دفتری، عصمت صفوی، ملوک حسینی، عنایت الله خان شیبانی، دکتر مهدی نامدار، محمود آقا ظهیرالدین، محمود محمودی، احمدعلی خان ملکی، منشی باشی بهرامی و نعمت الله خان مصیری.

 

سیدعلی نصر و تاسیس هنرستان هنرپیشگی

سیدعلی نصر مردی چند وجهی بود تا جایی که از سال 1314 به بعد فعالیت های مستمر در سایر عرصه های اداری و اجتماعی وقت زیادی از نصر را به خود اختصاص داد. راه اندازی موسسه برق تهران، خدمت در مقام استاندار مازندران، وزیر مختار ایران در چین و پاکستان، وزارت پست و تلگراف در کابینه قوام السلطنه و مشاور مخصوص هیات نمایندگی ایران در پنجمین دوره مجمع عمومی سازمان ملل. هنگامی که سازمان پرورش افکار در دی ماه 1318 به راه افتاد، نصر سرپرست بخش نمایش آن شد و کوشش زیادی در توسعه و گسترش هنر نمایش کرد. نصر در سال 1318 هنرستان هنرپیشگی، که بخشی وابسته به سازمان افکار بود را بنیان نهاد و خود نیز به تدریس تاریخ هنر پرداخت.

داریوش اسدزاده، بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون در صفحه 77 کتاب سیری در تاریخ تیاتر ایران، درخصوص چگونگی شکل گیری هنرستان هنرپیشگی چنین نوشته:

طبق تصویب نامه ای، در 22 دی ماه سال 1317 شمسی، سازمان پرورش افکار تشکیل شد تا سطح معلومات مردم و افکار عمومی را بالا ببرد. این سازمان از نمایندگان دانشگاه و سازمان تعلیمات پیشاهنگی و سانسور مطبوعات تشکیل شده بود. این سازمان ماموریت داشت تا با انتشارات مقالات، جزوه های خواندنی و کتابها و تنظیم برنامه های وسیع سخنرانی در سراسر کشور و ایجاد نمایش و نشان دادن فیلم‌های متعدد و ایراد گفتار در رادیو و اجرای موسیقی و سرودهای ملی و خلاصه کلیه وسائل فرهنگی، روحیه مردم را تقویت کنند. در راس این تشکیلات، متین دفتری، وزیر دادگستری قرار داشت و اورنگ، از فعالان آن محسوب می شد. سازمان پرورش افکار هفت شعبه داشت که یک شعبه ی آن به تیاتر اختصاص یافته بود و تحت نظارت سیدعلی خان نصر که تحصیلکرده فرانسه بود قرار داشت. در راس این سازمان، افرادی چون دکتر عیسی صدیق، دکترعلی شایگان، دکترجواد آشتیانی، دکتر فروزان فر بعنوان هیئت مدیره مرکزی قرار داشتند که همه آنها تحت نظارت دکتر متین دفتری وزیردادگستری بودند و به دستور مقامات ریاست هنرستان هنرپیشگی به عهده سیدعلی خان واگذار شده بود و ایشان به تقلید از برنامه های درسی کنسرواتوار هنرهای دراماتیک پاریس در خیابان لاله زار، باغ علا الدوله، هنرستان را افتتاح می نماید.

داریوش اسدزاده، درصفحه 79 کتاب سیری در تاریخ تیاتر ایران، در خصوص مکان هنرستان هنرپیشگی چنین نوشته که: محل هنرستان، اول لاله زار، باغ علا الدوله که سالن کوچکی هم داشت، از برای کلاس استفاده می شد و هم در عین حال هر 15 شب یا یکماه، نمایشی در آن سالن که با ابعاد 15 در 5 بود و گنجایش 60 صندلی لهستانی داشت در شب برنامه های تیاتر که اکثر موزیکال و حالت اپرت داشت و گاهی از نمایش های کمدی مانند نمایشنامه های کمدی از مولیر که برگردان شده بود به معرض نمایش می گذاشتند.

 

همکاران نصر در هنرستان هنرپیشگی

با مروری گذرا بر اسامی همراهان سیدعلی نصر در هنرستان هنرپیشگی، به سادگی درمی یابیم که قرار بر این بوده که بهترین‌های زمانه در عرصه هنر تئاتر، در شکل گیری هنرستان هنرپیشگی دست داشته باشند. هنرمندان یگانه ای همچون دکتر مهدی نامدار، منشی باشی بهرامی، عنایت الله شیبانی، احمد دهقان، فضل الله بایگان و رفیع حالتی از نخستین همکاران نصر در هنرستان بودند. کمی بعد عبدالحسین نوشین، علی دریابیگی و معزالدیوان فکری نیز با هنرستان همکاری کردند.

هنرستان هنرپیشگی که در اردیبهشت ماه سال 1318 به طور رسمی افتتاح شد، نخستین مدرسه هنری بود که طرح درس خود را از کنسرواتوارهای فرانسه طرح ریزی کرده و سعی داشت با بهره گیری از استادان فن به روش صحیح علمی و عملی به تربیت هنرجویان با استعداد و علاقمند بپردازد. در اولین دوره این هنرستان دوازده زن و چهل مرد شروع به تحصیل کردند.

 

سیدعلی نصر و تاسیس تئاتر تهران

دکتر ابوالقاسم جنتی عطائی، در صفحه 78 کتاب بنیاد نمایش در ایران که در سال 133 چاپ و منتشر شده چنین نوشته که: در سال  1319 یعنی هنگامی که یک سال از دوره تحصیلی هنرستان هنرپیشگی می گذشت، به اهتمام آقایان سیدعلی نصر و احمد دهقان، تئاتر دائمی تهران تاسیس شد.

در همین صفحه و صفحه 79 این کتاب درخصوص کارگردان‌های تماشاخانه تهران چنین نوشته: کارگردان‌های تماشاخانه  تهران در آغاز کار، عبارت بودند از آقایان: سیدعلی نصر، رفیع حالتی، فضل الله بایگان، غلامعلی فکری و بعدها آقایان هایک کاراکاش، استپانیان، دریابیگی، نصرت الله محتشم و علی اصغر گرمسیری نیز بر رژسیوری تماشاخانه تهران انتخاب شدند.

دارویش اسدزاده در صفحات 79 و 80 کتاب سیری در تاریخ تیاتر ایران درخصوص تاسیس تئاتر تهران چنین نوشته که:

پس از اینکه دو سال از تاسیس هنرستان هنرپیشگی گذشت، آقای نصر به فکر یک تیاتر دائمی افتاد و با صاحب مهمانخانه گراندهتل که از مهاجرین قفقاز بود وارد صحبت شد که سالن سینما تیاتر گراند هتل برای تیاتر اجاره نماید و بالاخره پس از مذاکرات زیادی سالن سینمای گراند هتل را به ماهی سیصد تومان اجاره کرد. 

 

نخستین ایجاد نظم در تماشاخانه تهران و نظم متعاقب در اتوبوسرانی تهران

تا پیش از تاسیس تئاتر تهران، تماشاگران تئاتر اصولا به نظم اعتقادی نداشتند و در لحظه ورود به تماشاخانه، هر کس هرجا که می توانست می نشست. از سوی دیگر، به دلیل بی نظمی که در تماشاگران وجود داشت و همچنین بی نظمی که در پشت صحنه نمایش ایجاد می شد، اجرای اثر نمایشی به تعویق می افتاد و حتی زمان اجرای نمایش نیز کم و زیاد می شد. این اشکالات توسط سیدعلی نصر در تماشاخانه تهران برطرف شد.

پرویز خطیبی در صفحه 459 کتاب خاطراتی از هنرمندان در این باره چنین نوشته که:

برای اولین بار در ایران، سیدعلی نصر و دستیارش احمددهقان،کار شماره گذاری صندلی‌ها و شروع به موقع نمایش را تجربه کردند؛ تجربه نتیجه بخشی بود اما دردسرهای زیادی داشت. اولی این که تماشاگرانی که قرار بود در ردیف عقبتر بنشینند، برطبق معمول، اعتراض داشتند و با اشاره به صندلی‌های خالی که البته صاحب داشت، میپرسیدند که چرا نباید آنجا بنشینند؟

دومین اشکال بر سر شروع به موقع نمایش بود که دقیقا راس ساعت هفت بعد از ظهر بود. در اولین شب، فقط هفت تماشاگر در سالن وجود داشتند، باقی تماشاگران که خیال می کردند این نمایش هم مثل تئاترهای سابق با نیم ساعت و حتی یک ساعت تاخیر شروع خواهد شد، اواسط کار از راه رسیدند و چون نیمی از نمایش را ندیده بودند بنای اعتراض گذاشتند، احمد دهقان با یک یک تماشاگران معترض صحبت کرد و یادآور شد که تماشاخانه تهران از یک ماه پیش در مطبوعات اعلام کرده است که از فلان تاریخ نمایش ها سر ساعت معین شروع خواهد کرد. جالب این است که این ماجرا، یعنی شماره گذاری کردن صندلی ها سبب شد تا برای سوار شدن در اتوبوس های شهری هم مقرراتی وضع شود و مسافران ملزم به ایستادن در صف شوند که این کار هم در آغاز با مشکلات فراوان روبه رو شد.

 

نمایشنامه های سیدعلی نصر

متاسفانه به دلیل بی توجهی به بحث جدی آرشیو صحیح و حرفه ای در هنر تئاتر کشورمان و از سوی دیگر خساست تعجب برانگیز افرادی که آرشیو مختصر یا حتی آرشیو تقریبا کاملی از یک تماشاخانه و یا دوره تئاتری کشورمان در اختیار دارند، اطلاعات کاملی در باب تعداد و اسامی نمایشنامه هایی که سیدعلی خان نصر به نگارش درآورده در اختیار نیست. لذا به بخشی از اسامی نمایشنامه هایی که سینه به سینه یا در مکتوبات اشخاص مختلف ذکر شده اکتفا می کنیم.

نصر نمایشنامه هایی همچون روزگار آقا محمد، حاجی مفتون العَیاله، میرزا قهرمان، حسادت، آق مَمدَلی و بسیاری آثار نمایشی دیگری را به رشته تحریر درآورد و منتشرکرد.

منصور خلج، پژوهشگر پیشکسوت تئاتر کشورمان در نوشته های خود در خصوص اسامی نمایشنامه هایی که توسط سیدعلی نصر نوشته شده به اسامی که در ذیل مطالعه می کنید اشاره کرده است:

برخی از نمایشنامه های نصر عبارتند از: گلنار و نوروز(درام در سه پرده)، کوچولو موچولو(در سه پرده)، یتیم(نمایشنامه در 7 صحنه) تا این جوریم همین است(نمایش در سه پرده)، مجید و کلفت اش(کمدی در یک پرده)، سه خواهر خجول(کمدی در یک پرده)، نتیجه تعدد زوجات(کمدی در سه پرده)، حرف های بکر(کمدی در یک پرده)، مردها این جوری اند(کمدی در یک پرده)، آشتی کنان زن و شوهر(کمدی در یک پرده)، اپرت قوزی(در سه پرده)، طلسم خانم بزرگ(کمدی در یک پرده)، خانم خانه دار(کمدی در یک پرده)، سر به سر گذاشتن جمشید و زینب(کمدی در یک پرده)، زن باوفا، عروسی حسین آقا، عجب پکری جمشید جون، کوروش کبیر، چوب دو سر طلا، حقیقت تلخ است، عروسی اجباری(ترجمه از اثر مولیر)، خسیس(ترجمه از اثر مولیر)، عوام فریب و سالوس(ترجمه و اقتباس از مولیر)، طلبکار و بدهکار(اقتباس)، سه عروسی در یک شب(اقتباس)، ابجی ابول، اتفاق کوچه غریبان، اگر یک دفعه به چنگم افتادی، سیه روزان، پز دادن به درد نمی خوره، پذیرایی گرم و عشق پدر.

تعداد نمایشنامه های نصر به درستی روشن نیست، اما به تقریب حدود یک صد اثر نمایشی به او منتسب است که تقریبا سی و پنج ترجمه و اقتباس از دیگر نویسندگان نیز در بین آنها دیده می شود.

 

سیدعلی نصر و فیلمنامه نویسی

سیدعلی نصر دو فیلمنامه با عناوین کی بود و کی هستم و آفتاب زیر ابر پنهان نمی ماند را در کارنامه هنری خود دارد که البته این تردید نیز وجود دارد که امکان نگارش تعداد بیشتری فیلمنامه وجود دارد و ممکن است در گذر زمان به باد فراموشی سپرده شده اند. اما آنچه مسلم است اینکه دو فیلمنامه نامبرده، ثبت شده اند.

 

سایر تالیفات سیدعلی نصر

سیدعلی نصر تعداد زیادی کتب علمی، ادبی، شش جلد کتاب علم الاشیاء، تاریخ یونان، هنر آموز دوشیزگان در شش جلد، خلاصه تاریخ علم، تاریخ ایران تا جلوس احمدشاه،فیزیکگاز، حفظالصحه، تاریخعمومىو چندین اثر دیگر از این نویسنده و مترجم قابل ذکر است.

داریوش اسدزاده، بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون، نمایشنامه نویس، کارگردان و تماشاخانه دار پیشکسوت تئاتر کشورمان درخصوص تالیفات سیدعلی نصر به تالیفات ذیل نیز اشاره می کند:

تاریخ یونان، تاریخ ایران در شش جلد، علم الاشیاء در شش جلد، انقراض سلطنت ناپلئون و تاریخ علم.

 

رفتار و منش سیدعلی نصر

سیدعلی نصر از روابط اجتماعی بسیار قوی برخوردار بود و آنگونه که از همنسلانش شنیده و خوانده ام، او مردی بسیار آداب دان بوده و با همگی به صورت یکسان در کمال ادب برخورد می کرده و برایش تفاوتی نمی کرده که مخاطب او آبدارچی اوست یا یک مقام بلند پایه و یا یک سرمایه دار کلان.

نصر عموما با موهایی مرتب و ظاهری آراسته  دیده می شده و در کمتر مواقعی با لباسهایی به رنگ تیره دیده می شد.

در اینجا ترجیح می دهم بخشی از خاطره ی پرویز خطیبی، نویسنده، طنزپرداز، نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس، کارگردان تئاتر و سینما و برنامه ساز رادیو اشاره داشته باشم که از سیدعلی نصر نقل می کند.

از این خاطره چند نکته قابل تامل درمی یابیم که سیدعلی نصر به پرداخت دستمزد حتی نوجوانان تازه کار متعهد بوده و برخلاف بسیاری کسانی که در عالم هنر دیده و شنیده ایم که از نیروهای جوان و یا نیازمند به رایگان یا کمترین میزان دستمزد کار می کشند، دستمزد افراد را بر مبنای کارشان پرداخت می کرده است. نکته دوم اینکه برای نخستین بار در ایران، برای صندلی های تماشاخانه شماره گذاری می کند و برای نخستین بار به اجرای سر ساعت مشخص نمایش مقید بوده است.

پرویز خطیبی در صفحه  457 کتاب خاطراتی از هنرمندان خود با اشاره به خاطره ای از سال 1319 که در تهران برف سنگینی باریده بود چنین نوشته که: مجید محسنی مدتی پیش در هنرستان هنرپیشگی نام نویسی کرده بود، ولی چون از خانواده ای متدین و متعصب بود و یقین داشت که هنرپیشگی را بسیاری از مردم آن زمان کاری زشت و پست می دانند، به مادرش گفته بود که به کلاس شبانه می رود تا زبان انگلیسی یاد بگیرد.

آن شب مجید به من گفت که آقا اظهار تمایل کرده اند تا با ایشان ملاقاتی داشته باشم. آقا لقب سیدعلی خان نصر بود که ریاست هنرپیشگی را بر عهده داشت، یکی دو بار من او را در راهروی باغ سهم الدوله، محل هنرستان هنرپیشگی دیده و سلام کرده بودم و او در جواب من با لبان متبسم و چهره گشاده، کلاهش را از سر برداشته و جواب را با یک دنیا محبت و لطف پدرانه نثارم کرده بود. مجید می گفت: به آقا گفته ام که تو هم مثل من عاشق هنرپیشگی هستی ولی به خاطر پدرت که از تجار باسابقه لاله زار است نمی توانی در هنرستان اسم بنویسی و حالا قرار بر این شده که بیایی تا درباره ی اشعار فکاهی، پیش پرده مذاکره کنیم.

روز بعد در دفتر هنرستان هنرپیشگی آقا با قد بلند و موهای کوتاه فلفل نمکی و لباس بسیار شیک و تمیز خاکستری ایستاده بود و فنجان چای را از دست مستخدم می گرفت. پشت سرش عنایت الله شیبانی، پدر جمشید شیبانی و ناظم هنرستان، همچنین فضل الله بایگان، هنرپیشه قدیمی و استاد هنرستان ایستاده بودند. من و مجید وارد شدیم، آقا استکان چای را به دستمان داد و پس از صحبت های مختصر، اصل قضیه را شروع کرد که:

این آقا سید مجید خیلی از شما تعریف می کند و دلش می خواهد اشعار فکاهی را که می سازید در آوانسن اجرا کند. از قضا شعری را که در دست تمرین دارد دیده ام و خوشم آمده است، اگر خدا خواست و این سبک کار طرفدار پیدا کرد، آن وقت دستور می دهم که دستمزدی هم به شما بدهند.

اولین شبی که پیش پرده ی فکاهی من اجرا شد، روی آخرین صندلی سالن کوچک تماشاخانه تهران خزیده بودم که سالن تئاتر دائمی که جنب هنرستان هنرپیشگی تاسیس یافته بود فقط گنجایش هشتاد نفر را داشت.

به هرحال پیش پرده فکاهی من همان شب اول بقول معروف گل کرد و آقا که از این پیش آمد مسرت خاطری به دست آورده بود، از من خواست که به کار پیش پرده سازی ادامه بدهم. با آن که قرار نبود بابت اولین شعر، پولی دریافت کنم، اما پس از اجرای سه پیش پرده، احمد دهقان به دستور نصر، صد تومان به من پرداخت. برایم قابل قبول نبود که روزی بتوانم از طریق شعر ساختن، پولی به دست بیاورم، مخصوصا که آن روزها برای روزنامه فکاهی توفیق هم مجانی یا به قولی افتخاری کار می کردم.

 

حمایت نصر از استعدادهای جوان

برای مردی در جایگاه سیدعلی نصر که در عرصه  سیاست، پژوهش، آموزش و هنر، یگانه زمان خود بوده، رسیدن به هیچ آرزویی امری نشدنی نبوده و همین روحیه نیز موجب روحیه تشویق کننده در او می شد و برای جوانان و اطرافیانش یک نیروی بازدارنده محسوب نمی شد. 

پرویز خطیبی، در صفحه 458 کتاب خاطراتی از هنرمندان به خاطره ای از سیدعلی نصر اشاره می کند که قابل تامل است. او می نویسد: یک روز ظهر که آقا فراغتی داشت و لبخند زنان با اطرافیان صحبت می کرد، جرات کردم و به او گفتم: دلم می خواهد یکی از نمایشنامه های من در تماشاخانه تهران به روی صحنه برود.

آقا خندید و گفت: این که آرزوی محالی نیست پسرجان، ولی رسیدن به آن شرط و شروطی دارد. شرطش این است که نمایشنامه های زیادی بخوانی. بعد منشی اش را صدا کرد و دستور داد چند نسخه از نمایشنامه هایی را که خودش نوشته بود در اختیارم بگذارد. معمولا نصر که به زبان فرانسه تسلط داشت، نمایشنامه های تک پرده ای را به زبان فارسی ترجمه و تلفیق می کرد.

خطیبی پس از اینکه توضیح می دهد که پس از چند ماه نمایشنامه امیرارسلان نامدار را می نگارد و پس از تایید سیدعلی نصر با کارگردانی رفیع حالتی در سالن تابستانی تماشاخانه تهران روی صحنه می رود، جمشید شیبانی که نقش امیرارسلان را ایفا می کرده به دیفتری مبتلا می شود. از سوی دیگر نمایش با اقبال عالی مخاطبان مواجه شده بود.

خطیبی در صفحه 460 کتاب خاطراتی از هنرمندان ادامه می دهد که: ساعت پنج بعد از ظهر که به تماشاخانه رفتم، گفتند آقا با تو کار مهمی دارد. با عجله پیش نصر رفتم، با همان لبخند و نگاه پدرانه مرا نگاه و کرد و گفت:

خطیبی، می خواهم ترا آزمایش کنم. تو امشب روی صحنه می روی و نقش امیر ارسلانت را بازی میکنی.

از شنیدن این حرف یکه خوردم ولی نصر فرصت نداد و گفت: جمشید دیفتری گرفته و نمی تواند بازی کند.

پرسیدم: حالا چرا من؟

گفت: کسی جز خودت نمایشنامه را از بر نیست و آهنگ های آن را نمی تواند بخواند، تو هم اشعار خودت را به یاد داری و هم آهنگ را، خوب چه می گویی؟

یک لحظه سکوت کردم و به این نتیجه رسیدم که برای حفظ موقعیت خودم در مقام یک نویسنده بهتر است نقش مورد نظر را بازی کنم وگرنه دوران نمایش امیرارسلان نامدار کوتاهتر خواهد شد.

 

سیدعلی نصر را می توان مرد و هنرمندی با آگاهی بسیار بالا درخصوص هنر تئاتر دانست که یکی از ویژگی های بارز او توجه به کشف استعدادهای جوان بوده؛ چراکه او به این واقعیت دست پیدا کرده بود که آنچه که یک تماشاخانه را در رقابت تنگاتنگ آن دهه نجات می دهد، تلفیق تجربه پیشکسوتان و کاربلدتان با استعداد نوجوانان و جوانانی است که هر یک از ایشان آینده سازان هنر تئاتر بودند.

سرانجام سیدعلی نصر دربهمن ماه سال 1340 شمسی در تهران چشم بر جهان فرو بست و پیکرش را در امامزاده عبدالله شهر ری به خاک سپردند.

 




نظرات کاربران